Tuesday, December 14, 2004


...دلم برای طبیعت تنگ شده
...برای آرامشش
...بدم نمیومد الان کنار دریا نشسته بودم و فقط صدای دریا رو میشنیدم
...یا اینکه روی قله ی کوه نشسته بودم و باد به صورتم میخورد...و کلی از شهر دور بودم
یا اینکه ... نمیدونم دیزین رفتین یا نه.. اما یه جایی داره به اسم پیست گوزنی که اگه با بشقابی سمت راستیه همین گوزنی برید بالا و به جای اینکه صاف پیست رو بیاید پایین به طرف چپ حرکت کنید انقدر که دیگه نه پیست رو از سمت راست ببینید نه چپ...میرسید به یه جایی که فقط صدای باد رو میشنوید که تو کوه ها می پیچه و تا انتها برف میبینید...آسمون آبی هم بالا سرتونه... فقط سکوت
...دوست داشتم الان اونجا رو برفا دراز کشیده بودم و باد به صورتم میخورد...و فقط آرامش بود