Sunday, March 20, 2005


.:Pبهترین قسمت عید عیدی هاشه!البته گرفتنش بیشتر لذت داره

:)) من که فقیر شدم.کیف پولم توش فقط یه ده تومنی مونده
!:))البته من که تا حالا فکر میکردم فردا یعنی دوشنبه عیده
!!عید همه مببباااا...اارررک

!تلویزیونمون هم که داره کلی ما رو شرمنده میکنه.همه ش فیلم سینمایی میذاره

:))البته بگذریم که نصفش تکراریه

Thursday, March 17, 2005


(.خب چند روز بیشتر تا عید نمونده.امروز اولین روز آزادیه منه.(البته از لحاظه مدرسه

تا دیروز مجبور شدم مدرسه برم.یعنی همه تصمیم داشتیم از چهارشنبه خودمون تعطیل کنیم ولی اولا که معلم حسابانمون یه جورایی لج کرد که می خواد درس بده(که آخرم نداد) و هم اینکه مدرسه دستمونو خونده بود.نامردا تکلیفای عید رو گذاشتن درست چهارشنبه دادن.(البته اگه دست خودشون بود میذاشتن برای پنج شنبه)ی
!حالا چقدر تکلیف رو نمیگم
...فقط میدونم تا آخر عید درگیرشونم.دوره ی درسای دوم و سوم هم هست و
:))!خلاصه میتونم از عید لذت ببرم
:D فعلا که شادم


Tuesday, March 15, 2005

....

!!!اوه اوه اوه....چهااارشنبه سوری!سنگر بگیرییییییید


Sunday, March 13, 2005


.واقعا نمیدونم به کجا داریم میریم
...آدم یه چیزایی میبینه و میشنوه که حتی فکرشم نمیتونه بکنه.واقعا نمیدونم تو چه جامعه ای زندگی میکنم!؟...پر از فساد...؟
!ارزشا به کل از بین رفتن
به اطراف نگاه میکنم...چقدر جوونا هستن همسن من که کارای مبتذل شده براشون تفریح..!!!!چقدر دخترا هستن همسن من که سیگار میکشن
همیشه فکر میکردم اینا مال پایین شهر ایناس ولی حتی زیر گوش خودم یه اتفاقایی میفته که فکرشم نمیتونم بکنم.یعنی انقدر کمبود محبت هست.یا فقر..نه شایدم خوشیه زیاده
پس فردا منم باید تو این جامعه کار کنم...اما با کیا؟ !؟
!اعصابم خورده...وحشتناک


Going Under
Now I will tell you what Ive done for you
50,000 tears I cry
Screaming,
Deceiving,
And bleeding for you
And you still wont hear me
....go away....
Dont want your hand this time
Ill save myself
Maybe Ill wake up for once (wake up for once)
Not tormented daily defeated by you
Just when I thought Id reach the bottom

[chorus]
I dive again
Im going under (going under)
Drowning with you (drowning with you)
Im falling forever (falling forever)
Ive got to break through
Im, going under

Blurring and stirring the truth that comes out
(I dont know whats real and whats not)
Always confusing the thoughts is my head
So I cant trust myself anymore

I dive again
Im going under (going under)
Drowning with you (drowning with you)
Im falling forever (falling forever)
Ive got to break through,
Im, so go on and scream
Scream at me, so far away
I wont be broken again
Ive got to breathe
I cant keep going under

I dive again
Im going under (going under)
Drowning with you (drowning with you)
Im falling forever (falling forever)
Ive got to break through,
Im, going under (going under)
Going under (drowning with you)
Im going under


Saturday, March 05, 2005

Do a brave thing a day!! :))




Tuesday, March 01, 2005

...کی میشه این یه سال هم بگذره
.!از اینکه با آدم تو مدرسه مثل بچه ها رفتار میکنن بیزارم
یعنی ممکنه بعدنا که مدرسه تموم شد یه روز دلم برا مدرسه تنگ شه؟
<<<
.از این بلا تکلیفی خسته شدم.از اینکه آینده م رو ندونم
زندگیه آدم مثل یه کتاب می مونه.که از فصلای مختلف درست شده.آخر بعضی فصلا که میرسی دیگه یه جورایی خسته کننده میشه.هی میخوای ببینی آخرش چی میشه.